" خداوندا " 

برگ در هنگام زوال می افتد و میوه به هنگام کمال 

اگر قرار بر رفتن است میوه ام گردان و بعد ببر

" بارالها "

زمین تنگ است و آسمان دلتنگ 

بر من خرده نگیر اگر نالانم...

من هنوز رسم عاشقی نمی دانم

" خداوندا " 

کمکم کن پیمانی را که در طوفان با تو بستم, در آرامش فراموش نکنم 

و در طوفان های زندگی با " خدا" باشم نه ناخدا

" بارالها "

به دل نگیر اگر گاهی "زبانم " ازشکرت باز می ایستد

تقصیری ندارد 

قاصر است کم می آورد دربرابر بزرگی ات..

لکنت می گیرد واژه هایم در برابرت!

در دلم اما همیشه

ذکر خیرت جاریست

من برای بندگی تو هزار و یک دلیل می خواهم 

ممنونم که بی چون و چرا برایم " خدایی " میکنی

امکان ندارد که کسی 

چراغی برای دیگران 

روشن کند و خودش

در تاریکی بماند... 

خدایا : پنجره ای برای 

تماشا و حنجره ای برای 

صدا زدن ندارم ، 

امیدم به توست ، 

پس بی آنکه

نامم را بپرسی و 

دفترهای دیروزم را 

ورق بزنی، رحمتت را

در این روزها برای همه کسانیکه 

برایم عزیزند جاری کن..






خرید بک لینک